شیرین کاری های نیایشم در طول 18 ماهگی
با سلام به همه دوستهای مهربونم دوست های گلم تو این یک ماه ( 18 ماهگی ) کارهای زیادی انجام دادم که چند تا از با مزه هاشو برای شما می نویسم... یه روز صبح عمه فاطی رفته بود بیرون و منو و مامانی هم بالا بودیم که دیدیم عمه اومد بالا و یه کارتون تو دستش هست. وقتی کارتون را گذاشت رو زمین دیدم که دو تا جوجه توشه که با دیدنشون داد میزدم: جیک جیک با اینکه خیلی دوسشون داشتم ولی ازشون می ترسیدم. اصرار می کردم که عمه از کارتون بیاره ببیرون و وقتی که از کارتون میاورد بیرون جوجه ها میدوییدن طرف من و من هم گریه می کردم و می گفتم: پا پا و خودمو مینداختم تو بغل مامانی. وقتی صداشون را میشنیدم که از پایین میاد به مامانی می گفتم:بغل بغل و ...
نویسنده :
مامان
18:09